True Fellowship in Farsi 02 – Preface
مشارکت حقیقی
دیباچه نویسنده
اینک چه خوش و چه دلپسند است که برادران به یکدلی با هم ساکن شوند. مثل روغن نیکو بر سر است که به ریش فرود می آید، یعنی به ریش هارون که به دامن ردایش فرو می آید. و مثل شبنم حرمون است که بر کوههای صهیون فرود می آید. زیرا که در آنجا خداوند برکت خود را فرموده است یعنی حیات را تا ابد الاباد.[1]
ساکن بودن با یکدیگرمعنایی بسیار فراتر از جمع شدن برای یک جلسه است؛
رابطه روزانه است، یکپارچگی و ادغام زندگی با برادران وخواهرانی است که در آن ما از عیوب و کشمکش های مان در ایمان، آگاهی می یابیم. در بطن این پویایی حیات، خداوند برکت جلال زندگی خود را دستور فرموده است. من، پس از 30 سال زندگی در جمع،به این پی برده ام که این حقیقتی نیست که بتوان آنرابدست آورد. زحمت و سختی بازخریدنی ضروری وجود دارد که در زیست با یکدیگر،ذاتی است، و این زیست با یکدیگر را ممکن می سازد؛ و آن صلیب است.
در تجریه و تحلیل نهایی، هرموردی درقدم ایمانی، مورد صلیب است بعنوان تجربه تحمل وسختی. تحقیر، سختی و عذاب است و وقتی خداوند از ما خواست که جامعه ای را تشکیل دهیم، می دانستم که می دانستم که می دانستم:” بس است، کتز[2]. این فقط برای حقارت و زحمت تو است. همه چیز تو آشکار خواهد شد. با افراد دیگر چنان نزدیک زندگی خواهی کرد و چنان شانه به شانه قدم خواهی کرد که در آن ناکامی هایی تو، عیوب تو، گناهان تو و شکست های تو آشکار خواهد شد.” ولی از درون چنین موطن حیات، احتمال واقعیتی پدیدار شد که به بهترین وجه می توان آنرا مشارکت حقیقی نام نهاد.
باشد که این صفحات به خواننده عزیز یک چنین واقعیتی را برساند، و بویژه جلال آن واقعیت را. و باشد که ما نیز، همچون پولس، با عمیق ترین احساسات قلبی مان بتوانیم اذعان کنیم که، ” مر او را در کلیسا و در مسیح عیسی تا جمیع قرنها تا ابدالاباد جلال باد. آمین.”[3]
آرت کتز
[1] مزامیر133
[2] Katz
[3] افسسیان 3:21
Topics: True Fellowship |